«آرام بودن را بیاموزیم. هر رخداد، رفتار، پدیده یا هر چیزی به واکنش ما نیاز ندارد.» امروز با گسترش شهرها، توسعه زندگی شهرنشینی و صنعتی و ورود رسانهها به همه عرصههای اجتماعی زندگی شهروندان روی دور تند قرار گرفته است.
همه چیز با سرعت انجام میشود و در کنار این سرعت، رفتار انسانها نیز با عجله و شتاب همراه شده است. خیلی وقتها گویی دیگر این عقل نیست که فرمان میراند، بلکه انسان درگیر هیجان، رقابت، حسادت و احساسات خود است و ناخودآگاه رفتاری از خود بروز میدهد که هم باعث آزار دیگران میشود و هم بعدش برای خودش پشیمانی به همراه میآورد. همه آنچه گفته شد، میتواند سبب بروز تعارضات فراوان بین گروههای انسانی شود.
به مواردی که ذکر شد، مسائل و چالشهایی مانند مشکلات و دغدغههای شخصی افراد در زمینههای گوناگون معیشتی، اجتماعی و خانوادگی را اضافه کنید و اثر آن را بر روحیه پرخاشگری، تعارض منافع میان افراد و پایین آمدن آستانه صبر اجتماعی ملاحظه کنید. خودرویی که با سرعت از کنار ما میگذرد، فردی که ناخودآگاه در پیاده رو تنه اش به ما میخورد، فردی که بی اختیار صدایش بلند میشود، همکاری که پشت سرمان حرفی زده است و خلاصه هر اتفاق از این جنس، چه خودآگاه باشد و چه ناخودآگاه، چه عمدی باشد و چه سهوی، لزوما شایسته پاسخ گویی نیست و نیاز به واکنش فوری و با شدت چندبرابری ندارد.
باور داشته باشیم که لزوما «جواب کلوخ انداز سنگ نیست». خیلی وقتها نادیده گرفتن، گذرکردن و به روی طرف نیاوردن بهترین راه حل است. البته رسیدن به این نقطه درجهای از رشد عقلی و رفتاری لازم دارد و نیازمند خودکنترلی و تمرین فراوان است که انسان بر خویشتن مسلط شود و افسار نفس سرکش و هیجانهای کاذبش را در اختیار بگیرد تا در برابر هر اتفاقی بلافاصله وارد عمل نشود و از خود رفتار شدید و نامناسب بروز ندهد. به بیان دیگر، کنترل خویشتن، مراقبه، حفظ آرامش و تمدد اعصاب مهارتی است که بر همه جنبههای زندگی فردی و اجتماعی اثرگذار است و فلاح و صلاح انسان را به همراه دارد.
این خصوصیت تا اندازهای ژنتیکی است، ولی بنا بر نظر بسیاری از متخصصان با مراقبت، آموزش و تمرین نیز میتوان در این زمینه به سطح بالایی از مهارت و توانایی کنترل رسید. این تمرین سرفصلهایی با عناوینی مانند تقوا، تمرکز، ذهن آگاهی، افزایش توجه، توجه آگاهی، هوشیاری دارد که رعایت آن میتواند انسان را خودآگاه و کنترلگر پرورش دهد. زندگی آرام، در زمان حال، بدون ترس از آینده و بدون چالش و تعارض جدی با افراد خانه و جامعه از دستاوردهای مهم این مهارت است.
برای دست یافتن به این سطح از آمادگی کنترل رفتار ابتدا باید مدل ذهنی انسان اصلاح شود، به صورتی که به جای روحیه «تقابل» با مردم، با آنها «تعامل» کنید. ذهن آدمی مانند اقیانوسی عمیق است که آب سطح آن اندکی متلاطم و مواج است، اما در عمق دنیایی آرام و بی صدا وجود دارد.
ما بیشتر وقتمان را در سطح، در کفهای روی آب و در جزر و مد و جریانهای روزمره زندگی میگذرانیم؛ درصورتی که این آرامش درونی و عمیق اقیانوس است که ما را آرام میکند و به بدنمان اجازه میدهد به حالت تعادل خویش بازگردد. سپس بر همین اساس سلسله رفتارهای ساده، ولی اثرگذار در زندگی و واکنش هایتان انتخاب کنید تا آرام آرام این شیوه تفکر و رفتار در وجودتان نهادینه شود.
به عنوان مثال، اگر نتوانستید از چراغ سبز عبور کنید و پشت چراغ قرمز مجبور به توقف شدید، به خود بگویید بهتر، زمان بیشتری برای گوش دادن به آهنگ دل خواهم دارم. یا هنگام استراحت در محیط کار، به جای غیبت و صحبت با همکاران، کمی قدم بزنید و یک موسیقی آرام گوش کنید. اگر کار اداری دارید و زمان ناهار کارمندان سازمان است، به جای حرص خوردن، خود را به یک فنجان چای یا قهوه در کافهای نزدیک دعوت کنید.
شاید این کارهای کوچک به ظاهر ساده و کم اهمیت باشند، ولی مجموع آن حالات روحی شما را متحول میکند و سبب ایجاد آرامش و دستیابی به سطح جدیدی از مراودات اجتماعی میشود. شیرینی گذشت کردن و نادیده گرفتن را به جای تلخی انتقام جویی و کینه توزی تجربه کنید و انرژی تان را به جای آنکه صرف پاسخ گویی به دیگران کنید، برای رشد و پیشرفت خود ذخیره کنید. این روزها افراد بسیاری را میبینیم که فراموش کرده اند چگونه آرامش داشته باشند.
آنان همواره عصبی اند و به نظر میرسد احساس میکنند همیشه چیزی وجود دارد که آنها باید انجام دهند. همه ما در طول روز و در زندگی جاری مان چرخهای از «فعالیت – آرامش» را داریم و اگر به صورت مستمر و دائمی قسمت آرامش را نادیده بگیریم، دیر یا زود بیمار، عصبی، پرخاشگر، بهانه جو و نامعتدل خواهیم شد که سبب میشود زندگی بسیار سخت یا با صرف انرژی فراوان داشته باشیم.